رهایی
دو روز پیش سالروز تولد شهید ادواردو آنیلی بود، یه پسر ثروتمند اروپایی که به جرم عقاید و دینش از خانواده طرد شد و کشته شد
کسی که درباره ش نوشتن وارث کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس و.... بوده اما یک چیزی از همه ی اینها براش مهمتر شد : عقیده ش
وقتی به شهید آنیلی فکر میکنم حالم برای خودمو هم نسل هام بد میشه
شهید آنیلی یه دو رگه ی مسیحی یهودی بود تو ایتالیا اما با یک بار خوندن قرآن و فکر کردن درباره آیاتش همه چیز تو زندگیش عوض شد
در کنار این حجم از تحسین برانگیز بودنش به شدت ناراحتم میکنه وقتی با خودمون مقایسه ش میکنم
وقتی با مسلمون زاده هایی مقایسه ش میکنم که وسط کشور شیعه انقد بلاتکلیف و سرگردونن
چی باعث میشه که با ۲۰_۳۰ سال سن هنوز نمیخوایم قبول کنیم که زندگی انقد سطحی نیست؟
فکر
شهید آنیلی "فکر کرد"
فکر کنیم
دور از تعصبات، منصفانه فکری به حال خودمون بکنیم