دیگر از این همه جنجال درونی خسته شده ام
روحیه ام حسابی خراب شده است
اخلاقیات و سجایای اخلاقیم بد شده است
کلام زشت از دهانم خارج میشود
تندخو شده ام
یاد دنیا زیاد میکنم
خودنمایی زیاد دارم
مغرور هستم و به اعمالم عجب دارم
دل خوش به آنچه ندارم هستم و سخت خود را دست خالی میبینم
حال جبهه ماندن را ندارم
نمیدانم باید چکار بکنم....
+اینها بخشی از نوشته های " شهید علی بلورچیِ"
حال عجیبی دارن این نوشته ها هم آدمو به خودش امیدوار میکنه هم ناامید
امیدوار از این جهت که روزهایی که تو داری پشت سر میذاری رو شهدا هم پشت سر گذاشتن ناامید از اینکه اینکه تا کی قراره اینجوری باشی...
ماه پر از لطافت رمضان شروع شده و فک میکنم به جا ترین و درست ترین لحظه هاست برای فکر کردن به روش زندگیمون و کارهایی که تو این سالها کردیم، فکر کردن به اینکه ته زندگیمون قراره به کجا برسیم، آخرش که چی؟؟!…
+اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله و کل جمالک جمیل اللهم انی اسئلک بجمالک کله
خدای من جمال و زیبایت را از تو درخواست میکنم ....
از اون زیبایی هایی که وقتی حرف میزنی ادم چشماشو میبنده و غرق میشه تو این همه لطافت و قشنگیت
